در این نوشتار سعی بر این است که روشی برای مطالعه ترکیبی دو مقوله فضا و سازه ارائه شود و سپس این دو روش برای معماری دوره هخامنشی مورد استفاده قرار گیرد .
بنای معماری محصول مشارکت عناصر عمده ای چون فضا و سازه است که تحت تاثیر عوامل فرهنگی . اجتماعی . علوم فنی و ایستایی اقلیمی و جغرافیایی و طبیعی و مبانی اقتصادی شکل میگیرند . ارتباط نزدیک و گریز ناپذیر دو عنصر یاد شده بر آن داشت تا از زاویه ترکیب این دو به معماری بنگریم . در این نوشتار سعی بر این است که روشی برای مطالعه ترکیبی دو مقوله فضا و سازه ارائه شود و سپس این دو روش برای معماری دوره هخامنشی مورد استفاده قرار گیرد .
تعاریف و مبانی نظری موضوع شامل :
تعریف همسازی ، فضای معماری ، سازه
معیار های برقراری همسازی
روش بررسی سازگاری بین فضا و سازه
همسازی در این نوشتار مطابق انچه در فرهنگ لغت استفاده شده است به معنای هم آهنگی و توافق است . اگر دو چیز به نحوی با یکدیگر عجین شوند که تقدم و تاخرشان را نتوان تشخیص داد . در اینصورت بین آنها همسازی و همنوایی برقرار می گردد . مناسبت بین فضا و سازه هنگامی برقرار میشود که ایجابات فضایی و ایجابات سازه ای با یکدیگر به تفاهم برسند . بدین معنا که سازه بر اساس ایجابات خویش بتواند نوعی از فضا را به اقتضای فرهنگش بوجود آورد و فضا نیز بر پایه ایجابات خود با استخدام سیستم سازه ای ممکن تحقق عینی پیدا کند . به بیان خلاصه تر ، طراحی فضا عین استخدام سیستم سازه ای مربوطه باشد .
در معماری دوران حکومتی دوران هخامنشیان تامین انواع فضاهای مورد نیاز بر اساس سیستم سازه ای ممکن صورت میگیرد . ایجاد فضاهایی که دارای ابعاد مختلف در طیف خرد تا کلان و ارزشها و کارکردهای مختلف هستند . با استفاده از سیستم های سازه ای به ارث رسیده از گذشته گاه گزینش شده و آگاهانه و بویژه خلاق محقق میگردد .
منطق ایستایی یک سازه ترکیبی از سنگ و چوب و خشت خام را تطابق رفتار این مصالح با نقش آن ها در عنصر سازه ای و تناسب میزان مصالح با ابعاد آن ها آگاهی فنی از نقاط خاص سازه ای و ساختار شکنی مناسب مصالح برای باربری . استفاده از نیروی وزن سازه ( بار مرده ) برای پایداری . تناسب سازه ای با میزان مقاومتش در برابر بار وارده ، با حرکت به سمت ارتفاع به منظور پرهیز از بیهودگی و ایجاد تعادل در سا زه اتصالات مطابق با طبیعت مصالح تشکیل میدهند . بر این ساسا مقاومت فشاری خشت و سنگ ، به کارگیری این مصالح را به صورت عناصر عمودی یا دیواره ها و ستو نها و مقاومت کششی و فشاری و خمشی ( چوب ) یکی از کاربردهای آن را به شکل عناصر افقی یا تیر ها ایجاب میکند . و سازه و تیر و ستون یا قابی شکل به این صورت است که نیروهای وارده ( بارها و وزن عناصر ) به کمک عناصر افقی یا تیر ها یا رفتار خمشی به عناصر عمودی یا ستونها و دیواره ها منتقل میشود و این عناصر بار را به صورت فشاری به تکیه گاهها یا پی ها انتقال میدهند . وزن پایه های سنگی باعث میشوند که ستو نها بتوانند در برابر بعضی از نیروهای افقی مانند نیرو های باد مقاومت کنند . ( قابلیت تحمل خمش یک تیر یا یک سازه قابی بیشتر بستگی به جنس آن عضو و نیز شکل مناسب هندسی آن دارد . مثلا اگر یک الوار چوبی را در جهت پهنا بخوابانیم مقاومتش در خمش کمتر از وضعیتی است که در آن الوار مزبور به گونه نره یعنی بر روی ضخامتش قرار گرفته است )
جالب آنجاست که این نکته توسط سازندگان تخت جمشید در طرح تیرهای چوبی شان رعایت شده است .
زبان سازه سنگی به شکل ستون بصورت سه جزء ترکیبی از پایه ، بدنه ستون ، و سرستون . بروز میکند و از ابعاد قطعات سنگی و بدنبال ان از وزن سازه بتدریج کاسته میشود . وزن سقف توسط تیرهای چوبی به سرستونها وارد میشود . در سر ستونها که کلفتی آنها از پایین به بالا بتدریج کم میشد . قطعاتی که به صورت سر گاو کنده کاری شده بود قرار داشت و سر تیرهای چوبی در این قطعات جاسازی میشد . از دیدگاه مکانیکی و جاسازی آن ها از لحاظ پایداری فرم ساختمانی و پخش نیروی وارده درست و بسیار جالب است .
همچنین قرار دادن رویهم تیرها جهت افزایش لنگر دوم مساحت که درتحمل نیروی خمشی موثر است ، خود نشان دهنده آگاهی سازندگان آن به اصول مکانیکی بوده است . جهت سوار نمودن قطعات برروی یکدیگر ، محلهای اتصال در پیرامون ستونها تراشیده میشود . و قسمت مرکز ستونها نیز در محل به شکل فاق و زبانه تارشیده میشود که معمولا قطعه بالایی درون گودال قطعه زیرین قرار میگیرد . و مابین اتصال در محل زیر تراش ماده ای ریخته میشود که عمل چسب سنگ را بین قطعات ستونها را نجام میدهد . و گاه اتصال قطعات سنگی توسط بست های آهنی انجام میشود . زبان سازه سنگی یا خشتی به شکل دیوار ، ضخامت ها و ابعاد مختلف بر اساس میزان بار وارده و قرار دادن قطعات بر روی یکدیگر به شکلی که نهایتا عنصر مقاوم و یکپارچه ای را ایجاد کند ، میباشد .
بنابر این معماری با ملاحظاتی از قبلی مصالح ساخت ، سازه ، فرهنگ کنترل میشود . بدین ترتیب فضا از همزیستی ، همکاری و ترتیب فضا از همزیستی ، همکاری و ترکیب فضایی ستونها مبتنی بر زیان رمز و تمثیل ، در وحدت با سیستم سازه ای بوجود میآید . تعداد در اینجا از حالت تعین کمی به نوعی کیفیت و تعین کیفی مبدل میشود . هر عنصر ستون هویت وجودی و مکانی خود را حفظ میکند . اما استقلال اثر خود را از دست میدهد . و فضایی بروز میکند که عین مجموع اثر اجزاء در حال استقلال نیست و سازه ای شکل میگیرد که قادر است در چنین مقیاسی به طور مقاوم عمل نماید . به کارگیری عمل ارتباط با گونه ترکیبی بین عناصر مرتفع اشکال رمزی و نمادین این عناصر و تداوم در عمق آن ها ، فضا و سیستم سازه ای را در وضعیت انطباق و عمل مشارکت قرار دهد . این ترکیب استوار و پابرجا ، قدرت و نیرویی است که تعریف و تبیین فضا را بر عهده دارد . هدف از مرئی داشتن صوصیاتی معین با واسطه سیستم سازه ای ، مشخص کردن اعتقادات کلی شان بوسیله ساختمانهایشان که به گرایش عمودی ، اشکال رمزی و ابعاد وسیع به عنوان تم های اصلی شان مینگرند .
ار آنچه گفته شد میتوان چنین نتیجه گرفت که اگر این عناصر یعنی ستو نها برداشته شوند . ضمن آنکه سازه فرو میریزد . بلکه فضا نیز درهم میشکند . چرا که رابطه ای درونی و متقابل بین شخصیت و ماهیت فضا و موقعیت سازه و مصالح برقرار میباشد .
سیستم تیر و ستون و دیوار باربر به صورت یک قاعده و انتظام ، بر شکل گیری بسیاری از فضاها در سطح حکومتی ، با ابعاد و عملکرد های مختلف در فضاهای زیستی و سکونتی اشرافی ، دیگر فضاهای نظامی . معابد . و آرامگاهها و مقاصد و خواسته های لازمه و زیربط حاکم میباشد . گاه نیاز به فضاهای در مقیاس کوچک مانند اتاقها در نباهای مسکونی ، کاربرد غالب دیوار باربر از خشت و خام و آجر که پوشش دهنده دهانه های کوچک است و عمل تفکیک فضاها را بر عهده دارد ، ایجاب میکند که گاه درخواست فضاهای در مقیاس بزرگ ( فضاهای جمعی ) در قالب یک شکل معین مثل بناهای مذهبی ، به کار گیری ستون و تیر را موجب شود .
نتیجه :
در معماری حکومتی دروان هخامنشی با توجه به امکانات و محدودیت ها و شرایط و موقعیت ها و ریشه های ظهوری ان نوعی از سازگاری فرهنگ فضا و منطق سازه ، ملاحظه میشود . که اهمیت ویژه ساختمان را به عنوان رابطی میان خواسته های انسان و دنیا در نظر سازندگان و برپا کنندگان ان ها بیان میکند .
نظرات شما عزیزان:
|